شب شادی وشـــور و مهربانی است
زمـــــــان همدلی و همزبانی است
در آن دیدارهــــــــــــا تا تـــــــــازه گردد
محبت نیـــــــــــــــز بی اندازه گـردد
به هرجا محفلی گرم و صمیمی است
که مهمانی درآن رسمی قدیمی است
شب شادی وشـــور و مهربانی است
زمـــــــان همدلی و همزبانی است
در آن دیدارهــــــــــــا تا تـــــــــازه گردد
محبت نیـــــــــــــــز بی اندازه گـردد
به هرجا محفلی گرم و صمیمی است
که مهمانی درآن رسمی قدیمی است
محفل آریائی تان طلائی ٬ دلهایتان دریائی
شادیهایتان یلدائی ٬ پیشاپیش مبارک باد این شب اهورائی . . .
خوب می دانم قماری بیش این دنیا نـبود
من ولی در حسرت بُردی،خمارت مانده ام
سرد می آید به چشم مست من چشمت و باز
از همین یلدا به عشق آن بهارت مانده ام . . .
یلدا یعنی هر شب بی کسی
یعنی غم…غصه…بی هم نفسی
یلدا یعنی خاستن…عشق…تا سر حد جنون
یلدا یعنی شب گریه های یک دل پر خون . . .
امشب کلاغ ، خواب به چشمش نمی رود
از ابتدای قصه برو تا به انتها:
میخواستم ، نشد! به همین سادگی
همین آجیل ” تو” گشای مرا این مغازه ها
یلدا، تو را دوست دارم، به اندازه همه ستاره هایى که در چشم هایت مى درخشند
اى خواستنى ترینِ شب ها!
طعم تو، به اندازه همه صبح هاى دل انگیز آفتابى بهار، شیرین است . . .
تعداد صفحات : 10