اﻟﺰﻣﺎن ﺷﻜﺎل ﻟﺒﻨﺎدم ﯾﺮاوي اﺧﺬ ﻣﻨﻲ ﻗﺼﺺ واﻛﺘﺐ ﯾﺮاوي اﻧﺎ اﻟﺮﺑﯿﺘﻬﻢ ﻃﻠﻌﻮ ﯾﺮاوي ﻛﺒﺮو وﺗﻌﻠﻤﻮ ﻋﻀﺎت ﺑﯿﻪ
موكلمن ما يذكرك يعني ناسيك ولا كلمن يذكرك يعني يهواك اكو وياك گاعد گلبه ابعيد واكو گاعد بعيدوگلبه وياك
یل فارگتنی اسنین کل یوم اسبک
عفوا" مزاح اویاک یعنی آنه احبک
ای که مرا سالها تنها گذاشته ای هر روز به تو دشنام میدهم/ببخشید شوخی بود قصدم دوست دارم بود
تگعد تگوم الناس تحچی ابجمالک
وتسکر تطیح ابساع لو مر خیالک
مردم در جمع و در خیابان از زیبایی تو صحبت میکنند/وهنگامی که سایه ای از تو ببینند مستانه به زمین می افتند
چه ایام خوشی دیدم وراحت/ولا دیدم خوشی انه وراحت/بیا گفتم،برو گالت وراحت/خودش بادیگری وانا خطیه(چه روزای خوبی دیدم که گذشت راحتی وخوشی ندیدم گفتم بیا اون گفت برو ورفت او با دیگری رفت ومن گناه دارم)
آخ الک آخ اعلیک اخ منشوفک
حملت گلبی اهموم و ترید اشوفک
ترجمه:
اه برای تو آه بر علیه تو آه اگر دیدمت
دلم رو پر حرص کردی و می خوای ترکت کنم
گطعنی حطنی ابنار و هفتنی بیدک
وحته الرماد ایصیح للموت اریدک
ترجمه:
تکه تکه ام کن من تو اتش بنداز و خودات خاموشم کن
بازهم خاکسترم داد می زند دوستت دارم
تعداد صفحات : 3