پیامبر از جبرئیل میپرسد که تو چگونه با این سرعت و قدرت عرش را تا زمین می پیمایی...
جبرئیل بالهای خود را میگشاید و روی بالهایش نوشته بود:علی بی ابی طالب...
پیشاپیش عید غدیر مبارک
با کینه و بغض بی امان می آمد/با هیزم و آتش روان می آمد/آینه مگر چقدر طاقت دارد/از ضرب لگد در به زبان می آمد
یک پلک زدن غافل ازآن ماه نباشیم/شایدنظری کندآگاه نباشیم/اللهم عجل الولیک الفرج*
سوار تاکسی شدم رسیدیم سر خیابون گفتم مرسی آقا... می گه پیاده می شین؟ پ نه پ خواستم بین مسیر یه تشکر ناغافلی کرده باشم جو از سنگینی درآد!
تو دانشگاه بودیم استاد گفت بچه ها بریم بیرون کلاس تو فضای باز برگزار میشه عاقا ما رفتیم دیدیم چندتا از این خترا نشستن زمین پاهاشونم دراز کردن مثل این گداها منو دوستمم دنبال سوژه نفری یه سکه دستمون گرفیتیم رفتیم با یه ژست خاص سکه ها رو پرت کردیم طرفشون گفتیم اینم روزی شما !!!
حالا پسرا افتادن کف زمین هارهار
دخترام هر چی فوش رنگی بلد بودن نثار ما کردن
ِکرم ما داریم؟؟؟!!!
اظهار نظر يه پرسپوليسي دو آتيشه و حرفه اي:
...نمي دونم چرا اينهمه از دروازه بوناي ما انتقاد ميشه، درصورتي که فصل قبل در بازيها موفق شدن توپ هاي زيادي را درون سبد خودشون جمع کنند...
هیچی به اندازه پس گردنی زدن به یه پسر بچه 14-15 ساله ی با ادب واسه تمدد اصاب مفید نیس!
تعداد صفحات : 2