loading...
سایت متفاوت جیز میز | دانلود
Jizmiz بازدید : 412 پنجشنبه 09 آذر 1391 نظرات (0)

رفتم دنبال دوستم، زنگ خونه رو زدم میگم منتظرم، میگه بیام پایین؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ بیا بالا پشت بوم، با هلیکوپتر اومدم!

Jizmiz بازدید : 356 پنجشنبه 09 آذر 1391 نظرات (0)

يه مارمـــولك ديــــدم
چنــد دقيقه نیگاش كردم تا يه جا ثابت بمـــونه
بعد كلـــى التماسش كردم و جون دوس دخترشو قسم دادم و ...
كه لامصـــب همونجا بمونه تا مـــن برم پيف پاف بخـــرم بيام
دمـــش گرم وقتى برگــشتم هـــمونجا بود
غيرت داره رو نامـوســش :)

Jizmiz بازدید : 408 چهارشنبه 08 آذر 1391 نظرات (0)

نقد و بررسی شعرهای دهه هفتادیا:
اتل متل توتوله(احتمالا منظور شاعر سه برادر مثل شنگول و منگول و هپه انگورن)
گاو حسن چجوره؟(احتمالا شاعر دکترم تشریف داشتن)
نه شیر داره نه پستون(تو جنگ با هندستون از دست داده به نظرم)
شیرشو بردن هندستون(دیدید گفتم)
اسمشو بذار انقزی(
دلار کلاش قرمزی(قرمزی مجاز از خونی)
بابام بهم عیدی داد(ببخشید اشتباه شد)
آچین و واشین ی پاشو بچین(آچین و واشین فرشته های هندی اند که شاعر طلب شفای گاو حسن رو ازشون خواسته که ی پاشو بخوبه)
توضیح:یک زن کردی بستون هم از منابع کنکور 92 حذف شده.
اگه مرز 500 لایک رد شد در خدمتتون هستم با ادامه نقد شعرها و فیلمها و...

Jizmiz بازدید : 404 جمعه 03 آذر 1391 نظرات (0)

داشتم واسه بچه ها تعریف میکردم: دیروز کنار زَمَـــــن چمن دانشگاه بودیم...
دوستم یهو پریده وسط حرفم: یگو چی گفتی الان؟؟؟!!! منظورت زمین چَمیـــــــن بود دیگه!!!
دیگه همه پخش زمین شدن، نذاشتن بقیه خاطرمو تعریف کنم :(



یــه بــار تــو دانشگــاه یه دختـــــرٍ بود به هیشکـــــی پـــا نمیـــداد همـــــه تو کفـــش مـــونده بودن!
آقــا خداوکیــلی منــم از شمـــاره دادن به دختــــر نهـــایتٍ نفـــرتُ دارم!(همیشـــه گذاشتـــم خودشـــون اومـــدن جلـــو, شمــام امتحـــان کنیــد جـــواب میــده)!
هیچـــی رفیقـــام گفتـــن امیــــــر بیـــا تو بــرو ببیـــنم جلـــو توام مقــاومت میکنــه خلاصه اسبــم کـــردن منــــم رفتــــم جلــــو!
مـــن: امممممم, خانـــــوم میشه باهاتــون چن کلمـــه حرف بزنــــم؟!
دختــــرٍ: بفــــرمایید؟!
مـــن: راستـــش ازتـــون خوشم اومـــده , میخـــام باهــاتون آشنـــا شم!
دختــــرٍ: خوشحــــال میشــــم!
مـــن:(^_^)
آقــا کارتـــمو درآوردم دادم بهش نیگـــاش کـــرد نه گذاش نه برداش گف: خعــــلی بی مـــزه ای؟! واســت متاسفم؟! :(
منـــم عصبـــانی که این منُ دس انداختـــه, رفیقـــامم اومـــدن جلـــو گفتن: نه معـــلوم شد اصن با جنسٍ پســـر جماعت مشکل داره!
یهـــو رفیقم کارتَ رو برداش گف: یعـــــنی خاک بر ســـرت امیــــر! دکتــــر صبـــا رضــایی کیه؟!
مـــن: چی میگی؟!
آقا همشــون شـــرو کــردن به زمیـــن گاز زدن!
شانسٍ کجـــَمو داشتـــی؟! اون کارت تو جیبٍ مــن چیکا میکــرد خدا داند!؟!
البته یه مدت دختـــرَ رو محل نذاشتـــم خودش اومد جلو؟! :))))))))



یه دبیر فیزیک داشتیم برای باراول میومد کلاسمون بعدبدون اینکه اسمامون بخون رفت درس دادمنم شلوغ میکردم عصبانی شد گفت برات الان دونمره منفی میذارم پوشه روبازکرد جلوی اسم نمیدونم کدوم بدبختی منفی گذاشت



توپارک نشسته بودم یه خانمه داشت اموزش رانندگی میدیدرفت از یه ماشین پارک دوبل بگیره بنده خدا تااومد پارک دوبل کنه راننده ماشینه اومد ماشینشو برداشت برد



ماتوخونه 5نفریم،وقتی سرمیزناهارتنها نوشیدنی آبه ،چجوری میشه که ما7تا لیوان استفاده شده داریم؟؟؟؟:o
شما به وجود روح اعتقاد دارید؟من که پیدا کردم،برم برای شام دوغ بخرم آبرو داری کنم جلو مهمون ها.



كلاس سوم بودم و معلم جدول ضرب رو تخته نوشت بلافاصله ازم پرسيد سه چهارتا منم گفتم پنجاه وشش تا!گفت بيا اينجا دستو بگي؛منم با اعتماد بنفس(جدي بچه زرنگ كلاس بودم)رفتم دستمو گرفتم؛با تركش گذاش كف دستم ؛اشك تو چشام جم شد كم نيوردم رفتم كيفمو برداشتم مي خواستم از كلاس برم كه گفت:بيا بشين بچه والا ديگه راهت نميدما منم با پررويي گفتم بگو:" ببخشيد تا ببخشمت"(!!)



از دهه هشتادياي بي آزار بگم !آقا اين پسرخاله ما زن گرفته بود بنده خدااين زري خانم عروسه اصن قيافه نداشت كه هيچ كلا آدم نچسبي بود؛يه روز كه خونه خالم بوديم خواهرزاده بي آزارم در كمال آرامش در آغوش خاله زري فرمودند:" خاله زري خاله زري ؛خاله مهتاب مي گه خاله زري خيلي دراكولاس؛دراكولا يعني چي؟"!!!!!!!!خدايا !!دراكولا يعني تو ذليل مرده...



تو بوفه دانشگاه نشسته بودم،میز کناریم چندتا پسر نشسته بودن...یکیشون داشت با آب و تاب یه جریانی واسه دوستاش تعریف میکرد...یکم که دقت کردم دیدم داره یکی از پستای امیر 21 تعریف میکنه(البته میگفت شخصیت اصلی داستان خودشه)
جلو دوستاش ضایش نکردم...تنها که شد بهش گفتم زیاد4جوک میری؟؟؟با تعجب نگام کرد گفت بله؟؟؟؟؟گفتم خوب چرا جعل خاطره میکنی گل پسر؟اینی که تعریف کردی پست امیر 21 بود...
خودشو زد به کوچه علی چپ...گفت نمیفهمم چی میگی...پا شد رفت...
حقش بود جلو دوستاش ضایش میکردم....



امروز با بابام داشتیم تو اتوبان حکیم میرفتیم که یهو بابام گفت : به نظرت بوی سوختگی نمیـاد؟
مـن بـو کشیدم و گفـتم نـه بویـی حـس نمـیکنم!
در این لحظه بـابـام در اقدامی نـابـاورانه صدای ضبطو کم کرد !!
من :|
بابام :{) -------------> { سـیـبـیـلاشه
راننده ای که داشت سبقت میگرفت :|
تقاطع حکیم - کردستان :|
قضیه کم کردن صدای ضبط یه کم مشکوک نیست؟!



هميشه رفتيد دستشويي چك كنيد ببينيد شير ابش سالمه يا نه!!!
اقا يه روز رفتيم دستشويي بعد دوساعت صف وايسادن نوبت ما شد سريع رفتيم تو گلاب به روتون بعد چند دقيقه اهرم شير آب رو كشيدم ديدم قطع!!
بغض گلومو گرفته بود
حتي فرصت درست فكر كردنم نداشتم كلي ادم پشت در منتظر بودن
انقدر عصباني شدم كه نگو با همون عصبانيت اهرمو كشيدم
يدفعه اب با تمام فشار اومد شلنگه تو هوا ميچرخيد و نميتونستم بگيرمش
هيچ وقت اون نگاه هاي كه بهم شد بعد از دستشوي بيرون امدنو يادم نميره
تصور كنيد كاملا خيس شده بودم ازم اب ميچكيد وقتي بيرون اومدم



رفتم توی اموزشگاه رانندگی.اولین روز کلاس رانندگی تو شهرم بود.وارد دفترش ک شدم , ۳ تا دختر نشسته بودن.برگه قرار دادمو دادم ب منشی و نشستم تامرببم بیاد و نوبتم بشه.هنوز ۱ دقه هم نگذشته بود که منشیه گفت اقا فردا بیستو پنجمه امروز بیستو چارمه.هیچی دیگه خیلی شیک عین پت و مت برگمو گرفتم و با اعتماد ب نفس زدم بیرون



یادش بخیر بچه ک بودم ظهر ک میشد با پیچ گوشتی میفتادم به جون اسباب بازیام.همیشه فکر میکردم تو ماشینام شکلاتی چیزی هست!!!ما چی بودیم دهه هشتادیا چین!!!



به نظر من 4jok خیلی بد اموزی داره
چون من از اینجا یه خاطره خوندم بعدش این خاطره خیلی خوب یادم موندش بعدش استاد ازم پرسید کجا میشینید متنم یهش طبق اون خاطره گفتم رو مبل یا فرش وبطور کلی هر جا که راحت باشم پخش واستاد با کمال ادب منو انداخت بیرون و چون ترم اولی هستم خیلی میترسم که زبان با وجود اینکه میتونم انگلیشی حرف بزنم منو بندازه و بهم نمره نده ولی نمیدووووووووونید چه حالی داد



یادش بخیر بدترین نوع تنبیه ما دهه شصتیا و هفتادیا تو مدرسه این بود که معلم دوتا خودکار بیک میذاشت لای انگشتامون و تا میتونست فشار میداد

فرستنده : یکی مثل خودت

 

دیروز داشتم با داداشم ک 9 سالشه بازی میکردم.یهو فیلشو برداشتم گفتم واااای فیل من خیلی قویه. با صداش همه ی حیوونات کر میشن.1ثانیه نشد جواب داد:اژدهای من قویتره وقتی میگوزه همه حیوونات لال میشن....
هیچی دیگه .از دیروز تا حالا دارم به یه جواب درست و حسابی فکر میکنم.کم اوردم

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3554
  • کل نظرات : 129
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 282
  • آی پی امروز : 188
  • آی پی دیروز : 705
  • بازدید امروز : 3,072
  • باردید دیروز : 5,961
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3,072
  • بازدید ماه : 120,983
  • بازدید سال : 773,875
  • بازدید کلی : 5,154,869