رفتم حموم بعد ميبينم اين آبه هي گرم ميشه هي سرد ميشه
خلاصه كلافم كرد تا حمومم تموم شد
اومدم بيرون ميگم اين چه وضعشه آب هي سرد و گرم ميشه
اهل خانواده ميگن خب دستشويي داشتيم چيكار ميكرديم
حالا شانس ما همه با هم دستشويي داشتن
شانس آوردم كسي اسهال نداشته
آخه نه شما بگو ....family ما داريم؟
یه روز من و داداش کوچیکه(دهه هشتادی) خونه تنها بودیم.داشتیم ناهار میخوردیم یه دفعه عقب نشست دستاشو رو به آسمون بلند کرد گفت:
خدایا! ما که سیر شدیم گشنه ها رو (منظورش من بودم) اگه سیر میشن سیر کن اگه نمیشن بنداز تو دریا لااقل ماهی ها سیر شن!
فقط نیگاش کردم!
باز برگشته میگه اول لقمه تو قورت کن بعد نیگا کن قیافت شبیه بزی که علف تو دهنشه و نمیجوه و فقط زل میزنه،شده!
هعععی دنیا...
ما بابامون به داش بزرگش میگفت خان داداش،ما به داداش بزرگه میگیم داداش بزرگ،این به من میگه بز!
یه بار داشتم یه جوک میفرستادم(بابام پشت سرم واستاده بود) قسمت انتخاب موضوع روی فک و فامیله داریم کلیک کردم,یه دونه خابوند پس گردنم میگه از خداتم باشه!
ولی من مصمم تر شدم گفتم این پسی که زدی رو هم ضمیمه جوکی که میفرستم میکنم حالا ببین!
قضیه ازین قراره که ایشون دیروز جلو کل فامیل به من گفته کره خر!
خداییش این کارهاش آدمو یاد تروریستهای انتحاری میندازه!
این کاراش مثل این میمونه که کمربند انفجاری ببنده به خودش بپره تو بغلم...
آخه فکر ما نیستی فکر خودت باش پدرم!
مامانم اومده نمکدون رو بده به دستم بعد تو هوا ولش کرد! منم نتونستم بگیرمش و افتاد روی انگشتای پام. دارم میگم اااااای چرا ولش کردی؟ میگه خب باید میگرفتیش!حالا هم که چیزیت نشده. میگم افتاده رو انگشت پام نگاااااا با یه قیافه حق به جانب میگه از بس انگشت های پات درازه. الکی گردن من ننداز. تو سر راهی بودن من شکی نیست. :( این چه فک و فامیلیه که من دارم اخه؟؟؟
یه معلم خسیس تو موسسه زبانمون داریم. دوستم که خراسانیه از زعفرون چینی برگشته برای معلمه زعفرون سوغاتی اورده خود معلمه از خوشحالی هنگ میکنه میگه: مامانم امشب اینو ببینه از خوشحالی میجسبه به سقف!
دوست وآشنای زعفرون ندیده است ما داریم؟
یکی از فانتزیام اینه که یه روز بیرون شهر باشم بعد یه هواپیما جلوم سقوط کنه منم برم جون همه سرنشیناشو نجات بدم و بعد هواپیماهه منفجر بشه. بعدش دولت بخاطر این اقدام شجاعانه سربازیمو معاف کنه.
نمی خام برم سربازی
با دوستم تو مترو بودیم یهو یکی رو دید و رفت شروع کرد به سلام و احوالپرسی ، منم سلام کردم و خلاصه کلی با هم صحبت کردیم ، آخر سر از دوستم پرسیدم حالا این کی بود ؟ میگه : نمییییییییدددددووووونننننننننننم !!!!!!!!!!!
میگم یعنی چی ، تو باهاش دست دادی ، میگه : نه بابااااااا تو دست دادی !!!!!!!!!
بابا این دیوانست
اااااااااااااااااااااا بابا آدمم انقد جوگیر !!!!!!!!
این سیاه چاله هه که بچه ها میگن کجاس تو رو خدا نشونش بدید به من !
شما هم اگه از این دوستا یا فک و فامیلا دارید بلند بخندید !!!
هنوز که داری نیگا میکنی بخند دیگه !
تعجب نکن کار دیگه ای از دستمون بر نمیاد ،بخندیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییید و فریاد بکشید !!!
تعداد صفحات : 6