لبی سرد و دلی افسرده داریم / به سر افکار تیپا خورده داریم
رسد پایان پاییز و از آغاز / هزاران جوجه ی نشمرده داریم !
لبی سرد و دلی افسرده داریم / به سر افکار تیپا خورده داریم
رسد پایان پاییز و از آغاز / هزاران جوجه ی نشمرده داریم !
درنای خشک مرثیه خوان نمانده است / طفلی برای زینت کبری نمانده است
باید به جای حافظ و سعدی لهوف خواند / دیگر برای ما شب یلدا نمانده است . . .
یا حسین
پاییز ثانیه ثانیه می گذرد، یادت نرود این جا کسی هست که به اندازه
تمام برگ های رقصان پاییز برایت آرزوهای خوب دارد.
عمرت یلدایی، دلت دریایی، روزگارت بهاری
یلدای خوشی را برایتان آرزو می کنم . . .
رویت به سرخی انار شبت به شیرینی هندوونه
خنده ات مثه پسته و عمرت به بلندی یلدا . . .
.
از غم به جان آمد دلم درمان ندارد
شام غریبان را سحر امکان ندارد
امشب شب مهتاب و یلدا با هم آمد
تکرار تلخ ماجرا پایان ندارد
به جای اینکه رز یا پونه باشیم/
برای هم بیا گلخونه باشیم/
نکن تلخی به یمن جشن یلدا/
برای هم بیا هندونه باشیم/
شب یلدا همیشه جاودانی است / زمستان را بهارزندگانی است
شب یلدا شب فر و کیان است / نشان ازسنت ایرانیان است
یلدا مبارک
تعداد صفحات : 10