قورباغه توی کلاس ورجه وورجه میکرد...
آقای عباسي گفت: علي!این قورباغه را از کلاس بینداز بیرون.
علي گفت: آقا اجازه؟ما از قورباغه میترسیم.
آقای عباسي گفت: رضا!تو این قورباغه را بینداز بیرون.
رضا گفت: آقا اجازه؟ما هم میترسیم.
آقای عباسي گفت: بچه ها! کی از قورباغه نمیترسد؟
من گفتم: آقا اجازه؟ما نمیترسیم.
آقای عباسي گفت: کیف و کتابت را بردار و زود از کلاس برو بیرون!!!
گمان میکنم که سعيد مرا لو داده باشد...
وگرنه آقای عباسي از کجا میدانست که من قورباغه را به کلاس آوردم؟!!!
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آمار سایت